گری بیلفلد کیست که در بازار اوراق قرضه لقب جادوگر را کسب کرده؟ چگونه معاملهگران موفقی مثل گری بیلفلد توانستهاند دهها یا حتی صدها میلیون دلار در سال جمعآوری کنند؟
اگر شما هم یکی از علاقهمندان، طرفداران و یا حتی معاملهگران بازارهای مالی هستید میتوانید با مطالعه این مقاله به راز موفقیت یکی از جادوگران بازار اوراق قرضه امریکا یعنی گری بیلفلد پی ببرید.
آیا واقعا افرادی مثل گری بیلفلد، اساتید دانشهای غیبی خاص، برندگان خوششانس در یک قرعهکشی تصادفی در بازار و یا موتزارتهای نابغهای هستند که بطور طبیعی و مادرزادی برای ترید کردن متولد شدهاند؟
اگر فقط چند دقیقه وقت بگذارید و این مقاله را مطالعه کنید پاسخ تمام این سوالات را دریافت خواهید کرد.
گری بیلفلد کیست؟
گری بیلفیلد (Gary Bielfeldt) یکی از تریدرهای بسیار مشهور و موفق در بازار اوراق قرضه ایالات متحده امریکا است. برای سالها بود که فردی را با لقب blh به عنوان یکی از بزرگترین معاملهگران بازار فیوچرز به خصوص مارکت اوراق قرضه (t-bond) که بزرگترین بازار فیوچرز بود صدا میکردند.
همه فکر میکردند که Blh یک موسسه بزرگ معاملاتی است؛ ولی زمانی که لیست بهترین تریدرهای بازار منتشر شد همه متوجه شدند که منظور از Blh کسی نیست جز یک تریدر؛ گری بیلفیلد.
فلسفه بیلفلد در معاملات
باید اقرار کنیم که گری بیلفلد به تنوع سبد سرمایهگذاری هیچ اعتقادی ندارد و تمام فلسفه و استراتژی شخصی وی این است که شما باید فقط روی یک ناحیه یا دارایی مالی تمرکز کنید تا بتوانید در آن زمینه به یک فرد متخصص و متبحر تبدیل شوید.
در حقیقت گری در بخش عمده فعالیتهای خود به عنوان یک معاملهگر؛ از سویا تا دیگر کالاها در بازار غلات، این دقت و تمرکز روی یک کالا را حفظ کرد.
اولین معامله بیلفلد
واقعا گری بیلفلد کیست و سرمایه اولیه خود را برای رقابت با غولهای والاستریت از کجا بدستآورد؟ در واقع گری بیلفلد معاملات خود را از نیمه دوم دهه 90 میلادی آن هم فقط با 1000 دلار آغاز کرد. شاید فکر کنید مبلغ 1000 دلار در سال 1996 بسیار زیاد بوده؟!
ولی با یک سرچ ساده در گوگل متوجه خواهید شد که مبلغ 1000 دلار در سال 1996 در امریکا معادل فقط 2006 دلار در سال 2024 است.
از آنجا که سرمایه اولیه گری بیلفلد بسیار کم بود، در نتیجه وی با یک معامله روی قرارداد آتی ذرت سرمایهگذاری خود را آغاز کرد. این یکی از کوچکترین معاملات فیوچرز در سالی بود که ایالات متحده در حال تجربه کردن یک رکود نسبی در محصولات کشاورزی بود.
اولین موفقیت بزرگ گری بیلفلد
گری بیلفلد در واقع با این شروع بسیار ساده و کم توانست حساب معاملاتی خود را بطور خیرهکنندهای بزرگتر کند. سوال مهم اینجا است که واقعا گری در این معامله چکار کرد؟
اگرچه گری بشدت تمایل داشت بطور تماموقت در این بازار معامله کند ولی سرمایه بسیار کم اولیه وی از همان آغاز به نوعی دستوپای وی را بسته بود و باعث شد که او به صورت نیمهوقت معامله کند.
گری در آن سالهای اولیه با اداره یک دفتر کارگزاری کوچک امرار معاش میکرد. ولی مشکلی که وی باهاش دستوپنجه نرم میکرد این بود که چطور او به عنوان یک تریدر آن هم بدون هیچ سرمایهای توانست یک مبلغ قابلملاحظهای برای خود دستوپا کند و به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شود؟!
از آنجا که گری تمایل بسیار زیادی برای افزایش سرمایه اولیه خود داشت در نتیجه همین فاکتور وی را برآن داشت تا ریسکهای بزرگی کند.
گری تا سال 1965 موفق شد با زحمت و سختی بسیار زیادی سرمایه هزار دلاری اولیه خود را بر اساس دانش فاندامنتالیاش به علاوه گرفتن نظر موافق استاد سابق اقتصاد کشاورزی؛ توماس هیرونیموس، درباره بازار لوبیا به ده هزار دلار تبدیل کند.
گری در آن سال بطور بسیار قوی پیشبینی کرده بود که قیمتها افزایش پیدا خواهند کرد.
جالب است بدانید گری در این معامله عزم خود را جزم کرده بود و بر اساس نگرش “همه یا هیچ” و یا به عبارتی دیگر “یا پولدار میشم و یا همه پولمو از دست میدم”، 20 قرار داد سویا با یک اهرم بسیار زیاد خرید که اگر فقط قیمت 10 درصد کاهش پیدا میکرد، وی همه سرمایه خود را از دست میداد.
با توجه به اینکه اگر قیمت 10 درصد کاهش پیدا میکرد حساب گری با کالمارجین بسته میشد، در حقیقت قیمت کاهش هم پیدا کرد و مارکت تا نزدیک کالمارجینشدن هم جلو رفت ولی گری کماکان آن پوزیشن را حفظ کرد تا بالاخره قیمت به سمت بالا تغییر جهت داد.
زمانیکه گری پولهایش را از این معامله نقد کرد، در حقیقت سرمایه اولیهاش فقط از همین یک معامله دوبرابر شد. جالب است بدانید همین معامله، گری را به سمت هدف بسیار مورد علاقهاش؛ یعنی تبدیلشدن به یک معاملهگر تمام وقت سوق داد.
نحوه حرکت گری از بازار کامودیتی ها به سمت اوراق قرضه
اوایل دهه 1980 حجم معاملات تریدرها به اندازهای بزرگ شد که دولت محدودیتهایی برای سفتهبازان در بازارهای سویا و غلات ایجاد کرد. این عامل محدودکننده دولت بعلاوه وضعیت بد معاملات در بازار سویا باعث شد که گری تمرکز خود را بر معامله در بازار اوراق قرضه که در آن زمان هیچ محدودیتی نداشت، معطوف کند.
ضرر و مشکلات سال 1983 قراردادهای سویا گری، شاید بهترین اتفاقی بود که میتوانست برای وی بیفتد چرا که دقیقا مصادف شده بود با پیشرفت و صعود در بازار اوراق قرضه خزانهداری.
گری هم درست در همان زمان یک پوزیشن خرید یا لانگ در بازار اوراق قرضه خزانهداری (t-bond) باز کرده بود. زمانیکه بازار اوراق قرضه امریکا اواسط سال 1984 تا اوایل 1986 شروع به انفجار کرد، گری هم یک سود بسیار عالی به جیب زد.
توانایی گری برای ماندن در یک پوزیشن بسیار بزرگ آن هم برای طولانیمدت، باعث شد تا وی در مقایسه با دیگر تریدرهای همعصر خودش سودهای بسیار کلانتری دریافت کند.
در حقیقت همین ترید، بهترین معامله گری بیلفلد بود که وی را به چند پله بالاتر پرتاب کرد.
بطور خیلی خلاصه این داستان چگونگی تبدیلشدن یک معاملهگر 1 لاتی ذرت به یک تریدر فیوچرز اوراق قرضه خزانهداری آن هم در لیگی یکسان است که دیگر معاملهگران هم در آن حضور داشتند.
شهر و زادگاه گری بیلفلد
به سختی میتوان انتظار داشت که یکی از بزرگترین معاملهگران اوراق قرضه جهان در پیوریا (منظور شهر زادگاه گری بیلفلد است) زندگی کند!
وابستگی گری به شهر پیوریا (peoria) بقدری زیاد بود که حتی از پیشنهاد کارکردن در تالار مشهور بورس شیکاگو امتناع کرد. البته دلیل اصلی وی از کارنکردن در بورس شیکاگو از دست دادن سبکزندگی، محبوبیت و آزادی بود که با قبول این شغل از وی گرفته میشد.
در حقیقت او به نوعی رئیس شهر کوچک خودش بود؛ وی مردی صادق، سختکوش و متعهد به خانواده و جامعه بود. یکی از اهداف بزرگ بیلفلد این بود که سودهای حاصله از سرمایهگذاریهای خود را خرج پروژههای شهر خودش یعنی پیوریا کند.
مصاحبه بسیار مهم جک شواگر با گری بیلفلد
در این قسمت قصد داریم تا مصاحبه بسیار مهم جک شواگر با گری بیلفلد را که حاوی نکاتی بسیار ارزشمند و آموزنده است را برایتان منتشر کنیم.
سوال: رویکرد و نگرش شما به تحلیل و تریدکردن در مارکت چیست؟ من همیشه سعی میکنم به مسائل و فاکتورهای فاندامنتالی تکیه کنم ولی از اونجایی که این کار را کمی مشکل یافتم در نتیجه سراغ تحلیل تکنیکال رفتم.
سوال: روش معاملهگری شما چیست؟ من یک دنبالهرو روند (trend follower) هستم.
سوال: آیا روش ثابتی برای تریدکردن دارید؟ من فقط از سیستم دنبالکردن روند واسه اینکه به من بگه کی باید از یک پوزیشن خارج بشم استفاده میکنم.
سوال: میشه لطفا یه مثال بزنید؟ اوایل سال 1988 من یک پوزیشن خرید در بازار اوراق قرضه داشتم و دلیل آن هم این بود که پیشبینی کرده بودم اقتصاد ضعیف خواهد شد. همه چیز خوب پیش رفت تا اوایل ماه مارس که یهو بازار اوراق قرضه شروع به ریزش کرد.
یجورایی میشد گفت که من تحلیل اشتباهی کرده بودم؛ در نتیجه در این مورد خاص، سیستم معاملاتی من به من گفت که باید با ضرر از این معامله خارج بشم.
سوال: دلیل ضررت تو اون معامله چی بود؟ والا باید بگم اقتصاد بسیار قویتر و بهتر از اون چیزی بود که حتی من پیشبینی کرده بودم. من فکر میکنم مساله ترس بزرگی بود که بعد از سقوط بازار سهام در اکتبر 1997 در مارکت باقی مونده بود.
سوال: نظرت درباره روش معاملهگری دنبالکردن روند چیه؟ به نظر من بهترین چیزی که هر تریدری اوایل کارش باید شروع کنه اینه که سیستم دنبالکردن روند رو یاد بگیره. دلیل من هم اینه که سیستم دنبالکردن روند دقیقا مصداق بارز اصطلاح “اجازه بدید سودهاتون پرواز کنه و سریعا جلوی ضررهاتون رو بگیرید” هست.
اگه فقط بتونید با استفاده از سیستم پیروی از روند، حتی به طور موقت، نظم را بیاموزید، شانستون برای موفقیت به عنوان یک معاملهگر افزایش پیدا خواهد کرد و اصطلاحا نونتون تو روغنه.
سوال: نظرتون درباره سیستمهای معاملاتی که به معاملهگران فروخته میشه چیه؟ چند سال پیش یه نگاهی به بعضی از این سیستمها انداختم و متوجه شدم که اونها بطور کلی خیلی به تریدرها پیشنهاد معامله میدن!
اگر سیستمی تندوتند و هی همینجوری به شما فرصت معاملاتی بده، هزینههای معاملاتی شما هم افزایش پیدا میکنه و احتمال کارکرد سیستم شما رو کاهش میده. به نظر من بهترین سیستم، سیستمیه که زمانش چیزی بین میانمدت تا بلندمدت باشه.
سوال: در کنار گردآوری یک سیستم معاملاتی به منظور یادگیری عادات معاملهگری، آیا فکر میکنید که سیستم معاملاتی دنبالکننده روند میتونه یک نگرش موثر به معاملات ایجاد کنه؟
توصیه من به هر کسی که میخواد یک سیستم معاملاتی برای خودش درست کنه اینه که اون رو با ارزیابی و قدرت خرد خودش ترکیب کنه. به عبارتی دیگه، اونها باید فقط نیمی از پولشون رو بر اساس سیستم معاملاتی و نیم دیگر رو بر اساس ارزیابی خودشون ترید کنند.
این مساله محض احتیاط اینه که ممکنه سیستمشون کار نکنه.
سوال: آیا روش تریدکردن شما الان همینجوریه؟ من قبلا نسبت به الان تمرکز بیشتری روی سیستم معاملاتی داشتم ولی در حال حاضر فقط به خرد و ارزیابی خودم تکیه میکنم.
سوال: آیا این مساله به این دلیله که ارزیابی شما قابلاعتمادتره یا اینکه سیستم معاملاتیتون دیگه به خوبی قبلا نیست؟ سیستم معاملاتیم قبلا بهتر از الان بود ولی اخیرا برآیند خوبی نداشته که این مساله میتونه به این دلیل باشه که خیلیها دارن ازش استفاده میکنن.
سوال: فاکتورهای کلیدی که در تحلیل فاندامنتال باهاشون اوراق قرضه رو ارزیابی میکنی چیا هستن؟ بطور واضح تنها فاکتور بسیار مهم برای من اقتصاد است؛ چهار عامل کلیدی دیگه هم: انتظارات تورمی، دلار، تراز تجاری و کسری بودجه است.
سوال: فاکتورهای یک معامله خوب چیه؟ مهمترین چیز اینه که روشی داشته باشید که به سودهاتون اجازه بدید پرواز کنه و سریعا ضررهاتون رو کم کنید.
سوال: ویژگیهای یک تریدر موفق چیه؟ مهمترین ویژگی یک معاملهگر اول نظم و سپس صبر است. اگر معامله خوبی داشته باشید باید یاد بگیرید که تو اون بمونید.
سومین ویژگی هم شهامته؛ منظورم شهامت برای ورود به بازارهای مالیه که فکر میکنم در صورت اینکه پول کافی داشته باشید شهامت هم خواهید داشت. ویژگی بعدی هم توان پذیرش و تحمل شکسته و در آخر اشتیاق زیاد برای موفق شدن.
نتیجه گیری
گری بیلفلد کسی است که معاملات خود را فقط با 1000 دلار شروع کرد و موفق شد به بزرگترین تریدر اوراق قرضه تبدیل شود. بطور خیلی خلاصه این داستان چگونگی تبدیلشدن یک معاملهگر 1 لاتی ذرت به یک تریدر فیوچرز اوراق قرضه خزانهداری آن هم در لیگی یکسان است که دیگر معاملهگران هم در آن حضور داشتند.