بسیاری از تریدرها فقط به تحلیل تکنیکال بسنده میکنند و کاری به دلیل حرکات قیمتها ندارند!
همانگونه که مطلع هستید برای موفق شدن در بازارهای مالی شما باید بر تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، روانشناسی مارکت و سنتیمنت کلی بازار مسلط باشید.
آیا می دانستید که قیمتها و مارکت به دلایل خاصی حرکت میکنند که همگی مرتبط به اقتصاد کلان کشورها می باشد؟ آیا تا به حال شنیدهاید که میگویند فارکس نبرد اقتصادها است؟!
در واقع برای مطلع شدن از دلایل اصلی پشت حرکت قیمتها شما باید با سیاستهای پولی و مالی که جزوی از اقتصاد کلان هستند آشنا شده و تمامی نکات ریزودرشت درباره سیاست های انبساطی و انقباظی را یاد بگیرید.
در ادامه این مقاله قرار است شما را با برخی از مهمترین نکات و اصولها درباره اقتصاد کلان و سیاستهای پولی و مالی آشنا کنیم.
بانک مرکزی و نقش آن در اقتصاد
قبل از اینکه بخواهیم سراغ سیاستهای پولی و مالی برویم بهتر است سری به بانکهای مرکزی و نقش کلیدی آنها در اقتصاد و بازارهای مالی به خصوص مارکت بزرگ و بینالمللی فارکس بزنیم.
در ایالات متحده امریکا به بانکهای مرکزی “آخرین پناهگاه و مرجع وام یا آخرین قرضدهنده” نیز گفته می شود. این مساله بدین معنی است که هر زمان بانکها و موسسات مالی دیگر نمی توانند نیازهای مالی مشتریان خود را برآورده کنند، سراغ بانک مرکزی می روند که مسئول تامین منابع مالی کشور خود است. به زبانی خیلی ساده، بانکهای مرکزی موظف هستند از سقوط و ورشکستگی نظام بانکی جلوگیری کنند.
در واقع بانک مرکزی امریکا که به آن “سیستم فدرال رزرو” نیز می گویند دو وظیفه بسیار مهم دارد که برای آن قسم و سوگند یاد کرده است: 1- تثبیت قیمتها 2- اشتغال کامل.
یادتان باشد به این دو وظیفه ” ماموریتهای دوگانه” فدرال رزرو نیز گفته میشود.
البته بانک مرکزی امریکا اهداف دیگری مثل: نظارت و تنظیم امور بانکها، حفظ ثبات سیستم مالی در کشور، ارائه خدمات مالی به موسسات سپردهگذاری، تنها مرجع چاپ اسکناس و سکه و تدوین سیاستهای پولیومالی که موضوع جذاب این مقاله است نیز دارد.
بد نیست بدانید یکی از بزرگترین موفقیتهای بانک مرکزی امریکا این است که همیشه مستقل از سیاستهای مالی دولت و مسائل سیاسی و درگیریهای احزاب مختلف و رویکارآمدن این حزب و آن حزب، به وظایف حیاتی خود بسیار عالی عمل کرده است.
اقتصاد کلان چیست؟
شاید شما هم بارها اصطلاح اقتصاد کلان را شنیده باشید ولی متوجه منظور و مفهوم این دو کلمه مهم نشده باشید. کمتر کسی وجود دارد که با اینگونه سوالات مواجه نشده باشد:
دلیل بیکاری چیست، چه چیزهای باعث به وجود آمدن تورم میشود و یا چه عواملی باعث رشد اقتصادی میشوند و غیره.
اقتصاد کلان در واقع شاخهای از علم اقتصاد است که رفتار کلی اقتصاد، سیستم و مارکت را مورد مطالعه، بحث و بررسی قرار میدهد. در حقیقت اقتصاد کلان پدیدههای کل اقتصاد مانند تورم، سطح قیمتها، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی (GDP) و تغییرات در بیکاری را مطالعه و بررسی میکند.
سیستم مالی چیست؟
حال که متوجه مفهوم بانک مرکزی و نقش حیاتی آن در اقتصاد کلان و بازارهای مالی شدید، بد نیست کمی هم درباره سیستم مالی بدانید.
در دنیای مدرن امروز به مجموعهای از موسسات مانند بانکها، شرکتهای بیمه و سازمان بورس و اوراق بهادار که اجازه مبادله وجوه را میدهند، سیستم مالی گفته میشود.
در نظر داشته باشید که این سیستمهای مالی در سطوح شرکتی، منطقهای و جهانی وجود داشته و فعالیت میکنند.
در حقیقت سیستمهای مالی طوری طراحی شدهاند که به قرضگیرنده، قرضدهنده و سرمایهگذاران اجازه می دهد برای تامین مالی پروژههایشان؛ چه به منظور مصرف و چه به قصد تولید، از وجوه مالیشان استفاده کرده و دنبال بازگشت سود باشند.
سیستمهای مالی همچنین شامل مجموعهای از قوانین است که وامگیرندگان و وامدهندگان از آنها برای تصمیمگیری در مورد اینکه کدام پروژهها باید تامین مالی شوند، چه کسی باید این پروژهها را تامین مالی کند و یا شرایط معاملات مالی باید چگونه باشد، استفاده میکنند.
تاریخچه سیاستهای پولی
امروز سیاستهای پولی و نرخ بهره آنقدر با هم عجین شدهاند که کسی نمیتواند حتی تصورش را هم بکند که قرن ها پیش اصطلاح سیاست پولی درباره کسانی مطرح میشد که فقط اجازه ضرب سکه و چاپ پول را داشتند.
در حقیقت فرد یا افرادی که قدرت اجرایی این کار را داشتند به زبان امروزی مقامات یا سیاستگذار پولی نامیده میشدند.
کمکم و با ظهور شبکه های تجاری بزرگتر، توانایی تعریف ارزش پول بر حسب طلا یا نقره و قیمت ارز محلی بر حسب ارزهای خارجی به وجود آمد.
همزمان با تاسیس بانک مرکزی انگلستان (BoE) در سال 1694 که مجوز چاپ اسکناس با پشتوانه طلا را در دست داشت، ایده سیاستهای پولی به طور مستقل و به منظور حفظ ارزش سکه شکل گرفت.
سپس کشورهای صنعتی در سال های 1870 تا 1920 با تاسیس بانکهای مرکزی این کار را ادامه دادند تا نوبت به آخرین آنها یعنی فدرال رزرو امریکا در سال 1913 رسید.
درست در این زمان بود که ابزارهای بسیار قدرتمند سیاست پولی مثل نرخهای بهره و آنچه امروز مرسوم است، متولد شدند.
اهداف سیاست پولی چیست؟
اگر بخواهیم به طور خلاصه به اهداف سیاستهای پولی در دنیای مدرن امروز بپردازیم باید به نکات زیر اشاره کنیم:
- حداکثر اشتغال
- ثبات قیمت ها
- تنظیم نرخ بهره بلندمدت
فدرال رزرو در حقیقت با اجرای سیاستهای پولی موثر خود میتواند قیمت ها را ثابت نگه دارد (منظور کنترل تورم است) و در نتیجه این کار، زمینه برای رشد اقتصادی پویا را ایجاد کرده و اشتغال را به حداکثر برساند.
از نظر کلاسیکها نقش سیاست پولی چیست؟
پول از نظر کلاسیکها یک حجاب است و تاثیراتش بر اقتصاد خنثی است. آنها بر این باور هستند که پول فقط و فقط بر سطح قیمتها تاثیرگذار است.
به عنوان مثال، افزایش عرضه پول منجر به افزایش سطح عمومی قیمتها میشود اما درآمدهای واقعی، نرخ های بهره و سطح واقعی فعالیتهای اقتصادی بیتاثیر میماند.
در سیستم کلاسیک، کارکرد اصلی پول این است که به عنوان یک “وسیله مبادله” عمل کند. در حقیقت پول برای تعیین سطح عمومی قیمتهایی است که در آن کالاها و خدمات مبادله می شوند.
سیاست پولی چیست؟
سیاست پولی مجموعهای از ابزارهایی است که توسط بانک مرکزی یک کشور برای کنترل عرضه کلی پول، ارتقای رشد اقتصادی و به کارگیری استراتژیهایی مانند تجدید نظر در نرخ بهره و هرگونه تغییر در ذخایر قانونی بانکی استفاده میشود.
به عنوان مثال، همانگونه که جلوتر اشاره کردیم فدرال رزرو در ایالات متحده، سیاستهای پولی را از طریق یک مأموریت دوگانه برای “دستیابی به حداکثر اشتغال و در عین حال کنترل تورم” اجرا میکند.
به بیانی دیگر، سیاستهای پولی کنترل مقدار پول موجود در یک اقتصاد و کانالهایی که از آن طریق پول جدید عرضه میشود را در دست دارد.
پس همین طور که مشاهده می کنید اصطلاح “سیاست پولی” به اقداماتی اطلاق میشود که توسط یک بانک مرکزی مانند فدرال رزرو، برای تأثیرگذاری بر موجودی و هزینه پول و اعتبار برای کمک به پیشبرد اهداف اقتصادی ملی انجام میشود.
بد نیست بدانید قانون سال 1913 فدرال رزرو، مسئولیت تعیین سیاستهای پولی را به فدرال رزرو ایالات متحده امریکا واگذار کرد.
سیاستهای پولی انواع و اقسام مختلفی دارد که موضوع اصلی همین مقاله است و فدرال رزرو برای محقق کردن آنها از ابزارهای مختلفی استفاده میکند که در ادامه برای شما توضیح خواهیم داد.
ابزارهای سیاست پولی
تا اینجای کار متوجه شدیم که فدرال رزرو، بانک مرکزی امریکا است و مسئول اجرای سیاستهای پولی و کنترل عرضه پول در این کشور است؛ ولی سوال اصلی این است که فدرال رزرو این کار را چگونه و توسط چه ابزارهایی انجام میدهد؟
به طور کلی بانک مرکزی امریکا برای آنکه روی عرضه پول تاثیر بگذارد از سه ابزار مهم استفاده میکند: 1- عملیات بازار آزاد که روی پایه پولی اثر میگذارد 2- تنظیم نرخهای بهره کوتاهمدت 3- تنظیم ذخایر قانونی 4- نرخ تنزیل.
البته فدرال رزرو در دو دهه گذشته ابزارهای دیگری نیز برای مقابله با بحرانهایی مانند بحران سال 2008 و همهگیری کرونا نیز درست کرده که در ادامه همین مقاله به آنها خواهیم پرداخت.
عملیات بازار آزاد
اولین ابزاری که قصد داریم در اینجا به آن بپردازیم، عملیات بازار آزاد (Open Market Operations) یا omo میباشد.
فدرال رزرو در عملیات بازار آزاد خود شروع به خریدوفروش اوراق قرضه میکند. در حقیقت فدرال رزرو با این کار، عرضه کل پول را افزایش یا کاهش داده و همچنین روی نرخهای بهره تأثیر میگذارد.
زمانیکه فدرال رزرو اوراق قرضه را در بازار آزاد میخرد، در حقیقت دارد پول نقد را به مارکت و اقتصاد کشورش تزریق میکند؛ بانک مرکزی با این کار خود عرضه پول را افزایش میدهد.
برعکس، زمانهایی که فدرال رزرو امریکا در حال فروش اوراق قرضه خود از طریق بازار آزاد است، در حال جمعآوری پول نقد از مارکت است؛ بانک مرکزی با این کار خود عرضه پول را کاهش میدهد.
پس همینطور که مشاهده میکنید ابزار قدرتمند omo تاثیر مستقیمی روی عرضه پول در اقتصاد و کشور دارد.
2- تنظیم نرخهای بهره
یادتان باشد اولین ابزار مورد استفاده فدرال رزرو و همچنین دیگر بانکهای مرکزی در سراسر جهان، دستکاری نرخهای بهره کوتاه مدت است.
در واقع فدرال رزرو با افزایش یا کاهش نرخهای بهره، سرعت پیشرفت اقتصاد را کم و زیاد کرده و به نوعی در حال کنترل تورم است (همان ماموریت دوگانهای که فدرال رزرو برای آن قسم یاد کرده است؛ کنترل قیمت ها و تولید حداکثر اشتغال).
زمانهایی که فدرال رزرو نرخهای بهره را کاهش میدهد، اتفاقی که میافتد این است که تمایل به پسانداز کم میشود و همه افراد مخصوصا تجار و کاسبها به وامگرفتن و هزینهکردن تشویق میشوند.
پس اندازها کاهش مییابد، پول بیشتری قرض گرفته میشود و با کاهش نرخهای بهره، پول بیشتری خرج میشود.
در نتیجه عرضه کل پول در اقتصاد با افزایش استقراض و وامگرفتن زیاد شده و حاصل کار این است که اقتصاد از حالت رکود خارج شده و شروع به قویترشدن میکند.
البته این کار عوارض منفی مثل ایجاد تورم هم دارد که فدرال رزرو برای آنها نیز ابزارهای خاصی در دست دارد.
3- تنظیم ذخایر قانونی
یکی دیگر از ابزارهای بانک مرکزی امریکا تنظیم میزان ذخایر قانونی (Reserve Requirements) است.
ذخایر قانونی مقدار پول نقدی است که مؤسسات مالی باید در خزانه خود و یا به صورت سپرده در نزدیکترین بانک فدرال رزرو، مطابق با سپردههای مشتریان خود داشته باشند تا بتوانند در مواقع بحرانی و در صورت لزوم پول مشتریان خود را پرداخت کنند.
بانکها، موسسات مالی و اعتباری و آنهایی که مسئول پرداخت وامها میباشند همگی باید از ذخایر قانونی بهرهمند باشند.
4- نرخ تنزیل
نرخ تنزیل نرخ بهرهای است که فدرال رزرو برای وام های کوتاهمدت از بانکهای تجاری و سایر موسسات مالی دریافت میکند.
در واقع نرخ تنزیل در تسهیلات وامدهی فدرال رزرو اعمال میشود که به آن پنجره تخفیف (Discount Window) نیز گفته میشود.
پس همینطور که مشاهده میکنید، نرخ تنزیل یا تخفیف یک ابزار کلیدی دیگر در سیاستهای پولی و بخشی از عملکرد فدرال رزرو امریکا به عنوان آخرین وام دهنده است.
انواع سیاستهای پولی: انقباضی و انبساطی
بسته به سطح رشد یا رکود در اقتصاد، سیاستهای پولی به دو نوع انبساطی و انقباضی تقسیم میشوند که در ادامه هردوی آنها را برای شما توضیح میدهیم.
سیاست پولی انقباضی
در سیاست پولی انقباضی، نرخهای بهره به منظور کاهش رشد عرضه پول و کاهش تورم، افزایش داده میشود.
این کار میتواند جلوی رشد اقتصادی را بگیرد، آن را آهسته کند و حتی بیکاری را افزایش دهد. ولی معمولا مقامات بانکی از این ابزار برای خنک کردن اقتصاد گرگرفته (منظور تورم بالا است) و چک کردن مداوم قیمت ها استفاده میکنند.
یکی از مزایای سیاست پولی انقباضی، قویترشدن ارز کشور مورد نظر است.
سیاست پولی انبساطی
اگر کشوری به دلیل رشد کند اقتصادی و رکود با معضل بیکاری بالا مواجه شود، رئیس بانک مرکزی کشور میتواند از سیاست پولی انبساطی استفاده کند. این نوع سیاست منجر به رشد صنایع و در کل، اقتصاد خواهد شد.
به عنوان قسمتی از سیاست پولی انبساطی مقامات بانک مرکزی نرخهای بهره را به منظور تشویق مصرفکنندگان به خرج کردن کاهش میدهند. آنها در واقع با این کار پس انداز کردن را ناخوشایند و غیر قابل توجیه میکنند.
فراموش نکنید که افزایش عرضه پول در بازار با هدف افزایش سرمایهگذاری و هزینه مصرفکنندگان است. نرخهای بهره پایینتر بدین معنی است که اشخاص حقیقی و حقوقی، تاجران و دیگر کسبه میتوانند به وامهای بسیار ارزان دسترسی داشته باشند.
بسیاری از اقتصادهای پیشرو در جهان از بحران سال 2008 به این طرف شروع به استفاده از این رویکرد کردهاند. آنها با انجام این کار، نرخهای بهرهشان را صفر و یا نزدیک به صفر نگه میدارند.
یکی از معایب سیاست پولی انبساطی، تضعیف ارز کشور مورد نظر است.
سیاست مالی چیست؟
از آنجا که در فرهنگ خودمان معنی دو کلمه “مالی و پولی” بسیار شبیه هم است و در بیشتر مکانها جای یکدیگر استفاده میشوند، شاید شما هم دچار اشتباه شوید و فکر کنید در دنیای غرب نیز این مساله مثل ایران است.
ولی باید اعتراف کنیم که دو اصطلاح “سیاستهای پولی و مالی” کاملا با هم فرق دارند.
به طور کلی، استفاده از مخارج دولت و مالیات برای تأثیرگذاری بر اقتصاد را سیاست مالی می گویند.
دولتها معمولاً از سیاستهای مالی برای ترویج رشد قوی و پایدار و کاهش فقر استفاده میکنند.
نقش و اهداف سیاستهای مالی در طول بحران اقتصادی جهانی اخیر، زمانی که دولتها برای حمایت از سیستمهای مالی، شروع سریع رشد و کاهش تأثیر بحران بر گروههای آسیبپذیر وارد عمل شدند، برجستهتر نیز شد.
در واقع زمانهایی که سیاستگذاران به دنبال تأثیرگذاری بر اقتصاد هستند، دو ابزار اصلی در اختیار دارند: سیاست پولی و سیاست مالی. در ادامه تفاوت این دو را به شما نشان می دهیم.
تفاوت سیاستهای پولی و سیاستهای مالی
اگر خاطرتان باشد در قسمتهای قبلی گفتیم که بانکهای مرکزی به طور غیرمستقیم فعالیتهایشان از طریق تأثیرگذاری بر عرضه پول از طریق تعدیل نرخهای بهره، میزان ذخایر قانونی بانکها، خرید و فروش اوراق بهادار دولتی و ارزها، ثبات قیمتها، حداکثر اشتغال و غیره میباشد.
به این کار سیاستهای پولی گفته میشود.
دولتها نیز با تغییر سطح و انواع مالیاتها، میزان و ترکیب هزینهها و اندازه و شکل استقراض بر اقتصاد تأثیر میگذارند.
به این کار سیاستهای مالی گفته میشود.
در کل، سیاستهای پولی به فعالیت های بانک مرکزی اطلاق میشود که در جهت تأثیرگذاری بر مقدار پول و اعتبار در یک اقتصاد است. در مقابل، سیاستهای مالی به تصمیمات دولت در مورد مالیات و هزینهها اشاره دارد.
نتیجه گیری
همینطور که طی خواندن این مقاله متوجه شدید، بازارها به دلایل خاصی بالا و پایین میروند.
دلیل اصلی حرکات قیمتها مربوط به تصمیمات مقامات بانکهای مرکزی و سیاستهایی مانند انبساطی و انقباضی است.
سرمایهگذاران و معاملهگران بازارهای مالی نیز از نزدیک این جلسات و تصمیمگیریهای مقامات بانک مرکزی امریکا را دنبال میکنند تا بتوانند سرنخهایی برای تریدهای موفقتر بدست بیاورند.