رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

رشد اقتصادی چیست

صفحه اصلی » فاندامنتال اقتصاد » رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

وقتی به دور دنیا سفر می‌کنید تفاوت‌های فاحشی در سطح استاندارد زندی مردم مشاهده می‌کنید. درآمد یک فرد متوسط در کشورهای ثروتمند مانند امریکا، چین، ژاپن و آلمان ده‌ها برابر بیشتر از درآمد یک فرد متوسط در کشورهای فقیر مانند هند، اندونزی یا نیجریه است!

این اختلاف فاحش در درآمد افراد نشانگر تفاوت‌های چشمگیر در کیفیت زندگی آنها است. کشورهای ثروتمند، خودروهای زیباتر، تلفن‌های بهتر، تغذیه عالی‌تر، خانه‌هایی بزرگتر و امن‌تر، بهداشت‌و‌درمان عالی‌تر و در نهایت امید بیشتری به زندگی دارند.

دلیل اینکه برخی کشورها وضعیت اقتصادی بهتر، زندگی و رفاه عالی‌تر و درآمد بالاتری دارند چیست؟ چرا برخی کشورها ثروتمند و بعضی دیگر فقیر هستند؟ واقعا تفاوت آنها در چیست؟

پاسخ به این پرسش‌ها ما را وادار کرد تا مقاله “رشد اقتصادی چیست و عوامل موثر بر رشد اقتصادی چه هستند” را برای شما به رشته تحریر درآوریم.

رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

اقتصاد خرد و اقتصاد کلان

وقتی شما فارغ ‌التحصیل می‌شوید و در جست‌و‌جوی یک کار تمام وقت هستید، موفقیت شما در این راه تا حد زیادی بستگی به شرایط اقتصادی کشورتان دارد.

به عنوان مثال، در برخی از سال‌ها بنگاه‌ها با وجود رونق اقتصادی فعالیت‌های تولیدی خود را افزایش می‌دهند؛ استخدام‌ها افزایش می‌یابند و یافتن شغل آسان‌تر می‌شود.

ولی اگر فارغ‌التحصیلی شما مصادف با رکود اقتصادی در کشورتان شود، بنگاه‌ها تولید خود را کاهش می‌دهند و به تبع اشتغال کم شده و یافتن یک شغل برای شما کار بسیار سختی می‌شود.

از آنجا که شرایط کل اقتصاد اثرات عمیقی بر تمامی مردم جامعه برجای می‌گذارد، تغییر در این شرایط بطور دائم از سوی رسانه‌ها به مردم اطلاع داده می‌شود.

برخی از این آمار به شرح زیر است:

محاسبه درآمد کل افراد جامعه (GDP)، نرخ افزایش متوسط قیمت‌ها (CPI)، درصد نیروی انسانی که جذب بازار کار نشده‌‌اند (نرخ بیکاری)، هزینه کل خرید کالاهای مصرفی (خرده‌فروشی) یا عدم توازن تجاری بین امریکا و سایر کشورهای جهان (کسری تراز تجاری).

در واقع اقتصاد به دو شاخه تقسیم می‌شود: اقتصاد خرد و اقتصاد کلان.

اقتصاد خرد به بررسی و مطالعه رفتار و چگونگی تصمیم‌گیری خانوارها و بنگاه‌ها و نحوه تعامل آنها با یکدیگر در بازار می‌پردازد.

کار اقتصاد کلان اما، مطالعه اقتصاد در کل است؛ به عنوان مثال، تمامی آمارهایی که در قسمت بالا ذکر شد در مبحث اقتصاد کلان می‌گنجد. در حقیقت در اقتصاد کلان به‌جای اینکه صحبت از یک مصرف‌کننده، یک خانوار، یا یک بنگاه باشد، آمار و اطلاعاتی درباره کل اقتصاد کشور ارائه می‌شود.

مثلا اقتصاد کلان در مورد پرسش‌های زیر که عنوان همین مقاله نیز می‌باشد بحث می‌کند: چرا درآمد متوسط برخی کشورها زیاد و درآمد سایر کشورها کم است؟ به چه دلیل تولید و اشتغال در برخی سال‌ها رشد می‌کند و در برخی سال‌ها با کاهش تولید و اشتغال روبرو هستیم؟

دولت برای رشد سریع درآمدها، کاهش تورم و اشتغال چه‌کارهایی می تواند انجام دهد؟ اصلا رشد اقتصادی چیست و چرا در جوامع پیشرفته بسیار اهمیت دارد؟

رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

رشد اقتصادی چیست؟

حال که متوجه تفاوت بین اقتصاد خردوکلان شدید، نوبت آن است تا با مفهوم و تعریف رشد اقتصادی نیز آشنا شوید.

داشتن سلامتی، مکانی برای زندگی، دسترسی به تحصیلات و تغذیه خوب، داشتن ارتباطات اجتماعی، برخورداری از احترام و صلح، برخورداری از حقوق بشر و داشتن محیطی سالم و شاد؛ اینها فقط برخی از فاکتورهایی است که هر انسان و جامعه‌ای سالم به دنبال آن می باشد.

در هسته و مرکز بسیاری از این جنبه‌هایی که ما به آنها اهمیت می‌دهیم، نیازهایی هستند که برای آنها به کالاها و خدمات خاصی نیاز داریم.

به عنوان مثال، برای داشتن سلامتی ما به فروشگاه‌هایی نیاز داریم که خوراک سالم می فروشند یا مثلا برای چکاپ‌های سالیانه ما به پزشکان و پرستارها نیاز داریم.

همینطور که مشاهده می‌کنید برای اکثر مواردی که در لیست بالا ذکر شده ما به یک سری “کالا و خدمات” نیاز داریم.

پس با توجه به مقدمه بالا تعریفی که می‌توان برای رشد اقتصادی در نظر گرفت به شرح زیر است:

به افزایش میزان تولید کالاها و خدمات یک کشور در یک مدت معین (در مقایسه با دوره قبل) رشد اقتصادی گفته می‌شود.

در واقع تعریفی که ما از رشد اقتصادی به شما ارائه کردیم، هم در دیکشنری آکسفورد و هم در دیکشنری کمبریج آمده است.

پس همینطور که مشاهده کردید به افزایش سایز و اندازه اقتصاد یک کشور در یک دوره زمانی مشخص نسبت به دوره قبل، رشد اقتصادی گفته می‌شود.

حال سوال اساسی که مطرح می‌شود این است: منظور از اندازه و سایز اقتصاد یک کشور چیست، این اندازه و سایز شامل چه چیزهایی می‌شود، به آنها چه می‌گویند و در نهایت چطور می‌شود آنها را اندازه‌گیری کرد؟

خیلی ساده باید بگوییم که اندازه اقتصاد یک کشور معمولاً یا با کل تولید کالاها و خدمات در اقتصاد اندازه‌گیری می‌شود که به آن تولید ناخالص داخلی (GDP) می گویند و یا با تولید ناخالص ملی که به آن GNP گفته می‌شود، البته رشد اقتصادی گاهی با معیارهای دیگری نیز سنجیده ‌می‌شود.

در واقع رشد اقتصادی که ناشی از افزایش تولید کالا و خدمات در یک اقتصاد است شامل افزایش کالاهای سرمایه‌ای، نیروی کار، فناوری و سرمایه انسانی نیز می‌شود.

رشد اقتصادی چیست

مفهوم رشد اقتصادی به زبان ساده

به عبارت ساده‌تر، رشد اقتصادی به افزایش تولید کل در یک اقتصاد اشاره دارد که این مساله عموماً به صورت افزایش درآمد ملی ظاهر می‌شود.

اغلب اوقات و نه لزوما، سود کل در تولید با افزایش متوسط ​​بهره‌وری نهایی مرتبط است.

در نهایت این مساله منجر به افزایش درآمد یک جامعه می‌شود و به مصرف‌کنندگان انگیزه می‌دهد تا کیف پول خود را باز کنند و لوازم بیشتری خریداری کنند و کیفیت و استاندارد زندگی بالاتری را تجربه کنند.

در اقتصاد، رشد معمولاً به عنوان تابعی از سرمایه فیزیکی، سرمایه انسانی، نیروی کار و فناوری مدل‌سازی می‌شود.

افزایش کمیت یا کیفیت جمعیت واجد شرایط کار، ابزارهایی که باید با آنها کار کنند و دستور‌العمل‌هایی که برای ترکیب نیروی کار، سرمایه و مواد خام در دسترس دارند، منجر به افزایش تولید اقتصادی خواهد شد.

مراحل رشد اقتصادی

مراحل رشد اقتصادی

حال که با مفهوم ساده رشد اقتصادی آشنا شدید بد نیست مراحل رشد اقتصادی را یاد بگیرید.

در نظر داشته باشید که اقتصاد در فازها و مراحل مختلفی که به آن “چرخه اقتصادی یا کسب‌و‌کار” گفته می‌شود و طی چهار فاز انجام می‌شود حرکت می‌کند که در ادامه آنها را برای شما توضیح می‌دهیم.

گسترش: در طول این مرحله، اشتغال، درآمد، تولید صنعتی، فروش و تولید ناخالص داخلی واقعی افزایش می‌یابد.

اوج: این مرحله زمانی اتفاق می‌افتد که توسعه اقتصادی به سقف خود رسیده و در حقیقت “نقطه بازگشت روند” محسوب می‌شود.

انقباض: در طول این مرحله، عناصری که باعث رشد اقتصادی شده‌اند همگی شروع به کاهش می کنند. در واقع زمانی که کاهش قابل توجهی در فعالیت‌های اقتصادی در سراسر اقتصاد گسترش می یابد، می‌توان گفت رکود اقتصادی شکل گرفته است.

افت: این فاز زمانی شکل می‌گیرد که رکود یا انقباض اقتصادی در پایین‌ترین مرحله خود قرار دارد.

ضمنا بد نیست بدانید که یک چرخه اقتصادی از نقطه اوج‌به‌اوج یا از افت‌به‌افت نامگذاری می‌شود. در نظر داشته باشید چنین چرخه‌هایی معمولاً ازنظر طول منظم نیستند و ممکن است یک دوره انقباض در طول یک دوره انبساط وجود داشته باشد و بالعکس.

جالب است بدانید که اقتصاد ایالات متحده امریکا از زمان جنگ جهانی دوم، بیشتر از اینکه دوره‌های انقباض را تجربه کرده باشد، دوره انبساط را تجربه کرده است.

مثلا بین سال‌های 1945 تا 2019، میانگین دوره‌های انبساط امریکا حدود 65 ماه بوده، در حالی که میانگین فاز انقباض ایالات متحده فقط 11 ماه بوده است.

ولی با این حال، رکود بزرگ؛ که از دسامبر 2007 تا ژوئن 2009 طول کشید، دوره انقباض امریکا 18 ماه به طول انجامید.

پس از آن هم طولانی‌ترین دوره توسعه و گسترش ثبت شده در اقتصاد امریکا تا سال 2020، ۱۲۸ ماه بود که با ظهور همه‌گیری کووید-۱۹ ادامه داشت.

رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

نحوه اندازه‌گیری رشد اقتصاد

راستش را بخواهید “اندازه‌گیری دقیق رشد اقتصادی” یک کشور کار بسیار دشوار و مشکلی است.

به عنوان مثال، شمارش تعداد تلویزیون های تولید شده در یک کشور یک چیز است اما وقتی وارد مقوله خدمات یا محصولات نامشهود مانند مالکیت معنوی یا خروجی تحقیقات یک کشور می‌شویم، همه چیز گیج‌کننده می‌شود.

به همین خاطر اقتصاددانان به طور سنتی به تولید ناخالص داخلی (GDP) به عنوان شاخصی جهت سنجش رشد یا رکود اقتصادی روی آورده‌اند.

پس یادتان باشد متداول‌ترین معیار رشد اقتصادی، تولید ناخالص داخلی واقعی است که در حقیقت ارزش کل کالاها و خدمات تولید شده در یک اقتصاد است که البته این ارزش برای حذف اثرات تورم تنظیم شده است.

در اینجا سه ​​روش مختلف برای بررسی تولید ناخالص داخلی واقعی وجود دارد.

سنجش بر اساس نرخ سالانه

در این نوع سنجش، اقتصاددانان تغییرات GDP را فصل به فصل بررسی کرده و سپس آن را با نرخ سالانه ترکیب می‌کنند. به عنوان مثال، اگر تولید ناخالص داخلی یک فصل 0.3٪ باشد، نرخ سالانه به 1.2٪ برون‌یابی و پیشبینی می‌شود.

سنجش سال‌به‌سال یا چهار فصل

اقتصاددانان در این نوع ارزیابی، تولید ناخالص داخلی یک فصل را از دو سال متوالی به عنوان درصد با هم مقایسه می‌کنند. این روش اغلب توسط مشاغل برای جبران اثرات تغییرات فصلی استفاده می‌شود.

سنجش بر اساس میانگین سالانه

اقتصاددانان در این روش میانگین تغییرات هر چهار فصل را با هم اندازه‌گیری می‌کنند.

به عنوان مثال، اگر در یک سال، نرخ های چهار فصل به ترتیب 2٪، 3٪، 1.5٪ و 1٪ باشد، متوسط ​​نرخ رشد سالانه برای آن سال 7.5٪ می‌شود (هر چهار عدد با هم جمع می‌شود) که اگر آن را تقسیم بر 4 کنید عدد حاصله 1.875 درصد می‌شود.

البته یادتان باشد که اندازه‌گیری ارزش یک کالا مشکل است چرا که برخی از کالاها و خدمات ارزش بیشتری نسبت به سایرین دارند.

به عنوان مثال، یک گوشی هوشمند از یک جفت جوراب ارزشمندتر است؛ در نتیجه رشد باید در ارزش کالاها و خدمات سنجیده شود، نه فقط کمیت.

مشکل دیگر این است که همه افراد برای کالاها و خدمات بطور یکسان ارزش قائل نیستند؛ به عنوان مثال، در حالیکه یک بخاری برای ساکنان آلاسکا ارزشمندتر است، یک کولر برای کسی که در فلوریدا زندگی می‌کند با ارزش‌تر می باشد.

در نتیجه یک معیار رایج برای اقتصاددانان “ارزش فعلی بازار” است. از آنجا که قیمت‌های بازار نشاندهنده مبلغی هستند که مردم تمایل دارند برای خرید کالاها و خدمات بپردازند، از این‌رو ارزش کالاها و خدمات را بیان می‌کنند.

به عنوان مثال، اگر قیمت یک سیب دوبرابر قیمت یک پرتقال باشد، آنگاه ارزش سیب در GDP دوبرابر ارزش یک پرتقال در GDP می‌شود.

عوامل رشد اقتصادی

عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی

یادتان باشد رشد اقتصادی به چهار حوزه زیر بستگی دارد:

  • افزایش کالاهای سرمایه‎‌ای فیزیکی
  • پیشرفت در فناوری
  • رشد نیروی کار
  • افزایش سرمایه انسانی

افزایش کالاهای سرمایه‌ای فیزیکی

 اولین فاکتور مهم برای کمک به رشد اقتصادی، افزایش میزان کالاهای سرمایه فیزیکی در اقتصاد است. در نظر داشته باشید که افزودن سرمایه به اقتصاد منجر به افزایش بهره‌وری نیروی کار می‌شود.

به عنوان مثال، ابزارهای جدیدتر، بهتر و بیشتر به معنی این است که کارگران می‌توانند کالاهای بهتر و بیشتری در هر دوره زمانی تولید کنند.

یا مثلا یک ماهیگیر با تور می‌تواند تعداد ماهی بیشتری نسبت به یک ماهیگیر دیگر که با چوب ماهی‌گیری می‌کند، ماهی بگیرد و  خروجی بیشتری داشته باشد.

ولی بااین‌حال دو چیز در این فرآیند حیاتی است: اولا تعدادی از مردم جامعه باید پول‌هایشان را پس انداز کنند تا منابع اولیه برای انجام این کار به وجود آید؛ دوما این سرمایه جدید باید به موقع یعنی از نوع مناسب و در زمان و مکان مناسب فعال شود تا کارگران بتوانند واقعاً از آن استفاده مولد کنند.

پیشرفت در فناوری

روش دوم برای تولید رشد اقتصادی از طریق پیشرفت‌های تکنولوژیکی است.

یک مثال خوب درباره این موضوع، اختراع بنزین است؛ قبل از اینکه بشر قدرت چشمگیر تولیدکنندگی انرژی نفت را کشف کند ارزش این کالا آنقدرها زیاد نبود!

ولی زمانی‌که بنزین از دل این کالای سیاه بیرون آمد، تمام معادلات به هم خورد و ارزش این کالا چندین برابر شد.

رشد فناوری و تکنولوژی به کارگران این امکان را می‌دهد تا با ترکیب کالاهای سرمایه‌ای مشابه و با روش‌های جدید که بهره‌ورتر هستند، خروجی بیشتری تولید کنند.

یادتان باشد مانند رشد سرمایه، نرخ رشد فنی به شدت به نرخ پس‌انداز و سرمایه‌گذاری‌ها وابسته است؛ چرا که این مساله برای شرکت در تحقیق و توسعه ضروری هستند.

رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

رشد نیروی کار

یکی دیگر از راه‌های ایجاد رشد اقتصادی، رشد نیروی کار است؛ فراموش نکنید اگر همه چیز با هم برابر باشد، کارگران بیشتر می‌توانند کالاها و خدمات اقتصادی بیشتری تولید کنند.

به عنوان مثال در طول قرن نوزدهم، بخشی از رشد اقتصادی قوی ایالات متحده به دلیل هجوم زیاد نیروی کار ارزان و مولد مهاجر بود. ولی با این حال، درست مانند رشد سرمایه محور، انجام این کار نیز منوط به رعایت یکسری اصول و قاعده است.

افزایش نیروی کار لزوماً مقدار تولیدی را که باید برای تأمین معیشت اولیه کارگران جدید مصرف شود، افزایش می دهد. بنابراین، کارگران جدید باید حداقل به اندازه کافی بهره وری داشته باشند تا این خلاء را جبران کنند و مصرف کننده خالص نباشند.

در ضمن مانند رشد سرمایه این مساله نیز مهم است که کارگر مناسب باید به سمت مشاغل مناسب و در مکان‌های مناسب همراه با انواع مناسب کالاهای سرمایه‌ای مکمل به منظور تحقق پتانسیل تولیدی خود حرکت کنند.

افزایش سرمایه انسانی

آخرین راه برای ایجاد رشد اقتصادی، افزایش سرمایه انسانی است.

این مساله بدان معناست که کارگرانی در صنایع دستی خود موفق‌تر می‌شوند که بهره وری خود را از طریق آموزش مهارت ها، آزمون و خطا یا صرفاً تمرین بیشتر افزایش می‌دهند.

در این زمینه، پس انداز، سرمایه‌گذاری و تخصص، سازگارترین و آسان‌ترین روش‌ها هستند.

البته یادتان باشد که سرمایه انسانی در این زمینه می‌تواند به سرمایه اجتماعی و نهادی نیز اشاره داشته باشد.

به عنوان مثال، تمایلات رفتاری به سمت اعتماد اجتماعی بالاتر و تعامل متقابل، همراه با نوآوری‌های سیاسی یا اقتصادی مانند بهبود حمایت از حقوق مالکیت، انواع سرمایه انسانی هستند که می‌توانند بهره وری اقتصاد را افزایش دهند.

دلایل اهمیت رشد اقتصادی

حال که با عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی آشنا شدید، بد نیست کمی هم درباره دلایل اهمیت رشد اقتصادی بدانید.

به زبان خیلی ساده، رشد اقتصادی به این معنی است که امکانات و رفاه زیادتری در دسترس افراد بیشماری قرار بگیرد؛ دقیقا به همین دلیل است که دولت‌ها سعی در ایجاد رشد اقتصادی بیشتری دارند.

با این حال، بد نیست بدانید که این مساله فقط مربوط به پول، کالا و یا خدمات نیست و سیاست هم در این مقوله می‌گنجد.

به عنوان مثال، اینکه چگونه از رشد اقتصادی برای تقویت مسائل و پیشرفت اجتماعی استفاده می‌شود نیز دارای اهمیت می‌باشد.

بر اساس تحقیقات انجام شده توسط مؤسسه جهانی تحقیقات اقتصاد توسعه دانشگاه سازمان ملل متحد، “بیشتر کشورهایی که در کاهش فقر و افزایش دسترسی به کالاهای عمومی موفق بوده‌اند، این پیشرفت را مدیون رشد اقتصادی قوی که ایجاد کرده‌اند می‌باشند”.

به طور کلی یادتان باشد زمانی که GDP یک کشور افزایش پیدا می‌کند، وضع زندگی و رفاه مردم جامعه هم بهتر می‌شود؛ مردم خانه‌های بهتر و بزرگتر، امکانات رفاهی عالی‌تر و سطح زندگی بهتری را تجربه می‌کنند.

برعکس، وقتیکه GDP یک کشور شروع به کاهش می‌کند، درآمدها نیز کمتر شده، مصرف کاهش پیدا می‌کند، شغل‌ها کمتر شده و درنهایت سفره مردم کوچکتر می‌شود.

رشد اقتصادی چیست؟ عوامل موثر بر رشد اقتصادی

عوامل محدودکننده رشد اقتصادی

حال که با عوامل تاثیرگذار بر رشد اقتصادی و دلایل اهمیت آن آشنا شدید، بد نیست کمی هم درباره عوامل محدودکننده رشد اقتصادی بدانید.

در تعریف رشد اقتصادی متوجه شدیم که افزایش تولید و مصرف کالاها و خدمات در یک دوره مشخص باعث رشد اقتصادی می‌شود؛ ولی سوال اینجاست که چه چیزهایی جلوی رشد اقتصادی را می‌گیرد؟ به زبانی دیگر، این محدودیت‌ها چه هستند؟

در‌حالیکه رشد اقتصادی مزایای بی شماری مانند بهبود استاندارد زندگی، ایجاد شغل و پیشرفت‌های تکنولوژیکی و هزاران منفعت دیگر به همراه دارد ولی کشورهایی وجود دارند که از این مزایا بی‌بهره هستند.

در اینجا برخی از محدودیت های اصلی رشد اقتصادی را با شما در‌میان می‌گذاریم.

محدودیت‌های زیست‌محیطی

رشد اقتصادی اغلب متکی به استخراج منابع طبیعی و تولید انرژی است که می‌تواند منجر به تخریب محیط زیست شود. منابع زمین محدود هستند و بهره‌برداری بیش از حد می‌تواند منجر به کاهش منابع، آلودگی، تغییرات آب‌و‌هوایی و سایر مشکلات زیست محیطی شود.

عدم پیشرفت تکنولوژی

یادتان باشد پیشرفت‌های فناوری یکی از محرک‌های مهم رشد اقتصادی در کل جهان است و کشورهایی که از این مزیت بی‌بهره‌اند، برای رسیدن به رشد اقتصادی لازم همیشه دچار مشکلات حادی می‌باشند.

بی‌ثباتی‌های سیاسی

یکی دیگر از عوامل مهمی که جلوی رشد اقتصادی یک کشور را می‌گیرد، بی‌ثباتی سیاسی است.

زمانی که شما قصد سرمایه‌گذاری در کشوری را دارید که از لحاظ سیاسی فاقد ثبات‌ کافی می‌باشد، خود‌به‌خود ترس منطقی شما را فرا‌می‌گیرد و به شما اجازه نمی‌دهد در آن کشور سرمایه‌گذاری کنید.

یادتان باشد سیستم سیاسی غلط و تصمیمات نامناسب اتخاذ شده توسط صاحبان قدرت می تواند رشد تولید ناخالص داخلی را کند کند.

اقتصاد دستوری

در کشورهایی که اقتصاد در آنها دستوری و بر اساس یک سری مسائل نادرست مدیریت می‌شود، در این کشورها رشد اقتصادی حاصل نمی‌شود. اقتصاد یک علم است و تک‌تک اصول آن باید اجرا شود تا GDP یک کشور رشد کند.

موارد دیگری نیز مانند: نبود زیرساخت‌های لازم، فرار سرمایه، کاغذ‌بازی‌های طولانی و غیره، همگی جلو رشد اقتصاد یک کشور را می‌گیرد.

نتیجه گیری

همینطور که طی خواندن این مقاله متوجه شدید، زمانی می‌شود گفت رشد اقتصادی حاصل شده که در سطح تولید کالا‌و‌خدمات یک کشور، آن هم در یک دوره خاص و در مقایسه با دوره‌های قبلی، رشد چشمگیری حاصل شده باشد.

امروزه در بسیاری از کشورهای پیشرفته رشد اقتصادی را با اندیکاتور GDP ارزیابی می‌کنند که به نوعی دماسنج اقتصاد یک کشور محسوب می‌شود.

این مقاله را به اشتراک بگذارید

نویسنده:
تیم محتوای کوینوورس

آخرین آپدیت:۲۴ مرداد ۱۴۰۳

تاریخ انتشار:۲۵ مرداد ۱۴۰۳

تمامی مقالات کوینوورس قبل از انتشار توسط تیم متخصصین ترید ارز دیجیتال کوینوورس بازبینی می‌شود. ما متعهدیم که مقالات خود را در ماه حداقل یک بار بازبینی و آپدیت کنیم تا شما عزیزان از به روزترین مطالب ارز دیجیتال بهره‌مند شوید.

از همین لحظه شروع کن!

0 نفر عضو کوینوورس شدند.